سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
در پرتو ولایت
این وبلاگ با موضوع امامت و ولایت حضرت علی علیه السلام با مطالبی از کتاب در پرتوی ولایت آیت الله مصباح یزدی به طور سلسله وار به روز می گردد.
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 10
کل بازدید : 76112
کل یادداشتها ها : 71
خبر مایه


روش دموکراتیک در تعیین على(علیه السلام)براى خلافت؟!

متأسفانه امروزه برخى از کسانى که مدعى تحقیق، نواندیشى و روشن فکرى هستند، تحقیق در مسایل مختلف را با شیوه مناسب آن دنبال نمى کنند. از جمله، آنان زمانى که با این مسأله مواجه مى شوند که آیا پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) حضرت على(علیه السلام) را به عنوان جانشین تعیین کرد یا نه، مى گویند، اسلام با دموکراسى مخالف نبوده و نمى تواند باشد؛ چون دموکراسى اصلى است که بر همه مسایل حاکم است! پس به طور قطع پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) بر خلاف دموکراسى عمل نکرده است. از این رو نمى توان گفت آن حضرت، على(علیه السلام)را به خلافت تعیین کرده است، زیرا چنین کارى خلاف دموکراسى است! روایاتى هم که در این زمینه وارد شده، در نهایت به معناى «کاندیداتورى» حضرت على(علیه السلام) براى خلافت از جانب پیامبر(صلى الله علیه وآله) است! در غیر این صورت عمل پیامبر(صلى الله علیه وآله)دیکتاتورى خواهد بود! آنان چنین وانمود مى کنند که در باب حکومت یا باید روش دیکتاتورى پیشه کرد و اراده و خواست یک نفر را محور و ملاک عمل قرار داد، و یا باید با مراجعه به آراى مردم، خواست و اراده عمومى را ملاک دانست و حاکم کرد. این افراد راه سومى غیر از این دو راه را متصور نمى دانند. از این رو این گونه نتیجه مى گیرند که هیچ گاه نمى توان پذیرفت پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)دیکتاتور بوده است و به طور قطع این سخن قابل قبول نیست؛ پس باید بپذیریم که پیامبر(صلى الله علیه وآله)مطابق قواعد دموکراسى عمل کرده است!

   به تعبیر دیگر، اینان مى گویند حکومت اسلامى اگر حکومت دیکتاتورى نباشد، ناچار باید دموکراتیک باشد؛ چون راه سومى وجود ندارد. از این رو باید مردم جانشین پیغمبر(صلى الله علیه وآله)را تعیین کنند! حتى حکومت شخص پیغمبر(صلى الله علیه وآله)را نیز مردم باید تعیین کنند! البته رسالت منصبى دینى است که با امور عبادى و فردى اشخاص در ارتباط است و چندان مشکل نیست که بپذیریم رأى مردم در آن دخالت ندارد. اما امر حکومت مسأله مهمى است و نمى توان پذیرفت که خدا کسى را براى حکومت بر مردم تعیین کند! حاکم را باید مردم تعیین کنند و تا زمانى که مردم رأى ندهند، کسى حق حکومت ندارد!

   متأسفانه گاهى حتى بعضى از کسانى که در لباس شریف روحانیت هستند، این سخنان سخیف را مطرح مى کنند. اینان براى برهانى کردن سخن خود مى گویند: خدا انسان را آزاد آفریده است، از این رو اراده انسان ها را محدود نمى کند. چون خدا انسان را آزاد آفریده است پس نباید براى مردم حاکم تعیین کند و مردم در این زمینه باید با اختیار خود تصمیم بگیرند!

   اما باید بگوییم این سخنان مغالطه اى بیش نیست و نکته این جا است که بین «آزادى تکوینى» و «آزادى حقوقى و تشریعى» خلط شده است. این تعبیر که «خدا انسان را آزاد آفریده است» به این معنى است که انسان از نظر تکوینى مجبور نیست و مى تواند امرى را بپذیرد و یا آن را رد کند. اساساً انسانیت انسان به مختار بودن او است و آنچه موجب فضیلت انسان بر ملایکه مى شود این است که انسان مى تواند در سیر اختیارى به مقامى برسد که ملایکه نمى توانند به آن دست پیدا کنند. این مطلب حق است و ما نیز قبول داریم که خدا انسان را آزاد آفریده است؛ اما آزاد بودن انسان به این معنا نیست که تمام امور، اعم از وضع قانون و تعیین حاکم و سایر مسایل در اختیار او است. اگر این گونه باشد، پس نقش خدا که انسان را آفریده، چیست؟ آیا خدا پس از آفرینش انسان، او را رها کرده و از دایره قدرت و تسلط خود خارج کرده است؟! این امر با خدایىِ ذات بارى تعالى منافات دارد. اگر موجودى مخلوق خدا باشد، تا زمانى که موجود است، مخلوق خدا و در محدوده قدرت او است و خداوند نمى تواند بنده اى را از «بندگى» خود خارج کند. این امر محال است و قدرت خدا به محالات تعلق نمى گیرد. البته بحث مبسوط این مسأله مربوط به علم کلام است و این مطلب در آن جا ثابت مى شود. خدا انسان را آزاد آفریده است تا پس از آن که راه خوب و بد به او نشان داده شد، با اختیار و مسؤولیت خود، هر یک را که خواست انتخاب کند. اگر راه خوب را انتخاب کرد، در مقابل این حسن انتخاب پاداش مى گیرد و سعادت مند شده و به بهشت مى رود، و اگر راه بد را انتخاب کرد کیفر او جهنم خواهد بود و یا حتى در مواردى در همین دنیا عذاب مى شود. از این رو این که خدا انسان را آزاد آفریده است، بدین معنى نیست که هیچ قانونى براى او قرار ندهد، یا حاکمى براى او تعیین نکند. بلى، انسان آزاد است تا حکمى را که از جانب خدا وضع شده است قبول کند یا بر خلاف آن عمل نماید؛ به تعبیر دیگر خدا را اطاعت و یا او را معصیت کند. آزادى انسان به این معنا نیست که او به دلخواه خود هر چه را خواست، اطاعت و هر چه را خواست معصیت به شمار آورد! حلال و حرام در اختیار خدا است:

وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُکُمُ الْکَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَى اللّهِ الْکَذِبَ؛(نحل (16)، 116.)

   شما حق ندارید از پیش خود بگویید این حلال است و آن حرام، این کار افترا بستن بر خدا است. حلال و حرام را باید خدا تعیین کند. قانون را یا باید او رأساً و شخصاً تعیین کند و یا کسى که از طرف او مأذون است؛ مانند پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)، ائمه اطهار(علیه السلام) و یا ولىّ فقیه که در زمان غیبت اختیاراتى در این زمینه دارد.

   پس آزادى تکوینى انسان به این معنا نیست که او حق وضع قانون و تعیین امام دارد. مقام امامت و خلافت از روز اول براى حضرت على(علیه السلام)ثابت بود. اولین دلیل اثباتى آن هم ماجراى یوم الدار بود که پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) آن حضرت را براى خلافت معرفى کرد. بعد از آن نیز بارها با بیانات و قراین مختلف، و در نهایت در روز غدیر، در حجة الوداع، هفتاد روز قبل از وفات، این مسأله را به صراحت مطرح فرمود.

   بنابراین مسأله خلافت امیرالمؤمنین(علیه السلام) تابع رأى مردم نیست، بلکه منصبى است که خداوند براى آن حضرت تعیین کرده است و کسى به جز حضرت على(علیه السلام) لیاقت چنین مقامى را ندارد. کسى که از روز اولِ تولدش در دامان پیغمبر(صلى الله علیه وآله) پرورش یافته، خوراکش از آب دهان مبارک پیغمبر(صلى الله علیه وآله)بوده و پیامبر(صلى الله علیه وآله) غذا را در دهان خود مى جوید و در دهان او مى گذاشت. کسى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) به او فرمود، مى بینى آنچه را من مى بینم و مى شنوى آنچه را من مى شنوم. کسى که با همان تربیتى که خداى متعال نسبت به پیغمبر اکرم داشت، پرورش یافته بود. شخصیتى که از روز اول، خدا پرست و موحد بود و در دامان پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) هر روز علمى از آن حضرت مى آموخت و آنچه را پیغمبر(صلى الله علیه وآله) قبل از بعثت، از آن فرشته بزرگ خدا دریافت کرده بود، به او منتقل مى کرد. کسى که هنگام نزول وحى نیز شاهد دریافت وحى بود و اولین نفرى بود که به پیغمبر(صلى الله علیه وآله)ایمان آورد. چه کسى مى تواند از شخصیتى با این همه فضایل، براى مقام خلافت و جانشینى پیامبر(صلى الله علیه وآله)شایسته تر باشد؟


ابلیس   




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ