گوشه هایى از فضایل امیرالمؤمنین على(علیه السلام) و موهبت تشریعى که خداى متعال براى آن حضرت در تصدى منصب خلافت و ولایت قرار داده است بیان شد. بحث در این زمینه بسیار گسترده است. در طول چندین قرن، یکى از مهم ترین زمینه هاى فعالیت علماى بزرگ شیعه، تحقیق در این مسأله بوده و آن بزرگان، در این زمینه کتاب هاى فراوانى نیز به صورت هاى مختلف تدوین کرده اند. این تلاش ها در حدى گسترده است که شاید بتوان گفت هیچ نقطه ابهامى در این زمینه باقى نگذاشته اند. از جمله این تألیفات مى توان به دو کتاب ارزشمند «حلقات» و «الغدیر»اشاره کرد. «حلقات» اثر «میر حامد حسین هندى» است که در آن به تحقیق درباره روایات مربوط به منصب خلافت و ولایت پرداخته و زحمت فراوانى را براى تدوین آن متحمل شده است. «الغدیر» نیز اثرى گران سنگ از «علامه امینى(قدس سره)» است که آن بزرگوار پس از سال ها تلاش آن را در چندین جلد به نگارش درآورده است.
با این حال، ملحدان و فریب خوردگان داخلى ـ حتى گاهى در لباس دفاع از اسلام و تشیع ـ شبهاتى را در این زمینه مطرح مى کنند که ممکن است ذهن جوانان و نوجوانان ما را مغشوش کند. براى پاسخ به این شبهات، از باب مقدمه به بعضى از روایات متواتر درباره مسأله امامت و خلافت امیرمؤمنان(علیه السلام) که شیعه و سنى در مورد آنها اتفاق نظر دارند و هم چنین به تعدادى از کتاب هاى فراوانى که در این زمینه نوشته اند، اشاره شد.
یکى از این احادیث، حدیث «یوم الدار» است. در جلسه قبل این حدیث را به تفصیل نقل کردیم. بر اساس این روایت، روزى که پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)مأمور شدند دعوت خود را علنى کنند، خویشان خود را به مهمانى دعوت کردند و در آن مجلس فرمودند: اولین کسى که به من ایمان بیاورد و مرا تصدیق کند وصى، وارث، وزیر و خلیفه من خواهد بود. بزرگان اهل تسنن تصریح کرده اند که در این مجلس تنها على بن ابى طالب(علیه السلام) دعوت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) را اجابت کرد. از این رو پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نیز به آن حضرت اشاره کرده و فرمودند: اِنَّ هذا أَخى و وَصیّى و وَزیرى و خَلیفَتى فیکُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ و أَطیعُوا.(بحارالانوار، ج 18، باب 1، روایت 27.)
درباره این حدیث این سؤال مطرح شده است که در آن مجلس حضرت ابوطالب(علیه السلام)نیز حاضر بودند، چرا ایشان به پیامبر(صلى الله علیه وآله) ایمان نیاوردند؟
البته مسأله ایمان حضرت ابوطالب(علیه السلام) و بحث از آن، اختصاصى به این حدیث ندارد و در کل یکى از مسایل اختلافى بین شیعه و سنّى است. برادران اهل تسنن معتقدند، ابوطالب(علیه السلام) تنها به واسطه عاطفه خانوادگى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)حمایت مى کرد، اما به آن حضرت ایمان نیاورده بود. لکن روایات فراوانى به صورت هاى مختلف از ائمه اطهار(علیهم السلام)نقل شده است که فرموده اند: ابوطالب(علیه السلام)در این امت مانند مؤمن آل فرعون است که «یَکْتُمُ إِیمانَهُ».(1) او مأمور بود ایمان خود را مکتوم بدارد و تقیه کند تا بتواند از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)حفاظت کند. ایشان از ابتدا به پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)ایمان داشت و حتى پیش از آن نیز فردى مؤمن و معتقد به خداى متعال بود؛ لکن مأمور بود ایمان خود را اظهار نکند. همان گونه که مؤمن آل فرعون و بسیارى دیگر نیز در طول تاریخ این گونه بودند که به سبب مصالحى ایمان و اعتقاد خود را به خدا و انبیا و یا ولایت ائمه(علیهم السلام)اظهار نمى کردند.