پس از هجرت به مدینه، پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) از طرف خداى متعال مأمور شدند که بین مهاجران و انصار عقد اخوت ببندند؛ به این صورت که مهاجران و انصار دو به دو برادر و شریک زندگى یکدیگر شوند، با هم کار کنند و مهاجر در خانه انصار زندگى کند، تا از این طریق مشکلات مهاجران حل شود. بعد از این که پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)بین مهاجر و انصار و سایر مؤمنان برادرى ایجاد کردند، امیرالمؤمنین(علیه السلام) بدون برادرباقى ماندند و احساس دل تنگى کردند. در این هنگام پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) حضرت على(علیه السلام) را برادر خود قرار داده و به او فرمودند:
اَما تَرْضى اَن تَکُونَ مِنّى بِمَنزِلَةِ هارونَ مِنْ مُوسى؛(بحارالانوار، ج 35، باب 2، روایت 12.) آیا نمى خواهى نسبت به من همان مقامى را داشته باشى که هارون نسبت به موسى(علیه السلام) داشت؟
علما و محدثان شیعه و سنى نقل کرده اند که پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در موارد مختلفى خطاب به امیرالمؤمنین(علیه السلام)فرمودند: موقعیت تو نسبت به من مانند موقعیت هارون(علیه السلام) نسبت به موسى(علیه السلام)است جز این که پس از من پیامبرى نخواهد بود؛ یعنى تمام مقام و موقعیت هایى که هارون(علیه السلام) نسبت به موسى(علیه السلام)داشت، تو نیز نسبت به من دارى، فقط این تفاوت وجود دارد که هارون(علیه السلام) پیامبر بود، ولى من خاتم النبیین هستم و بعد از من پیغمبرى نخواهد آمد. موقعیت هاى هارون نسبت به موسى(علیه السلام) در این آیات شریفه آمده است:
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی. وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی. وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی. یَفْقَهُوا قَوْلِی. وَ اجْعَلْ لِی وَزِیراً مِنْ أَهْلِی. هارُونَ أَخِی. اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی. وَ أَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی. کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیراً. وَ نَذْکُرَکَ کَثِیراً.(طه (20)، 25 ـ 34.)
حضرت موسى(علیه السلام)پس از آن که از جانب خدا براى دعوت فرعون به خداپرستى مأمور شد، خطاب به خداى متعال گفت: برادرم را وزیر و شریک من قرار ده، تا در این دعوت پشتیبان من باشد.
اگر این آیات و حدیث منزلت را با هم در نظر بگیریم به این نتیجه مى رسیم که باید آنچه حضرت موسى(علیه السلام)از خداوند براى برادرش هارون درخواست کرد و به او عطا شد، به طور کامل در مورد امیرالمؤمنین(علیه السلام) نیز تحقق پیدا کند؛ یعنى باید آن حضرت، وزیر و شریک پیامبر(صلى الله علیه وآله) در امر ابلاغ رسالت و همانند هارون، پیامبر باشد؛ لکن حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) از بین تمام خصوصیات، پیغمبر بودن را استثنا فرمود. پس حضرت على(علیه السلام)وزیر پیغمبر(صلى الله علیه وآله)، پشتیبان او و باعث دلگرمى آن حضرت بود. بعضى از مشکلاتى را که براى پیغمبر(صلى الله علیه وآله) پیش مى آمد، حضرت على(علیه السلام) حل مى کرد. اگر پیغمبر(صلى الله علیه وآله) در موردى به کمک احتیاج داشت، حضرت على(علیه السلام)یاور و مددکار آن حضرت بود و به هر حال نسبت به پیغمبر(صلى الله علیه وآله)مقام وزارت را داشت. علاوه بر این، برادر پیغمبر(صلى الله علیه وآله) نیز بود. طبق روایتى که ذکر شد و حدود بیست روایت دیگر که از شیعه و سنى نقل شده است، پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)حضرت على(علیه السلام) را به عنوان برادر خود و کسى که براى آن حضرت به منزله هارون(علیه السلام) نسبت به موسى(علیه السلام) است، معرفى کرده است.
از این تعبیر پیامبر(صلى الله علیه وآله) که فرمود «على(علیه السلام) براى من به منزله هارون است»، خلافت امیرالمؤمنین(علیه السلام)ثابت مى شود؛ چرا که یکى از مقاماتى که حضرت هارون(علیه السلام) نسبت به حضرت موسى(علیه السلام) داشت، خلافت بود. زمانى که حضرت موسى(علیه السلام) مى خواست براى چهل شب به میقات برود، به هارون گفت: اُخْلُفْنِی فِی قَوْمِی؛(اعراف (7)، 142.) تو جانشین من باش. از این رو بر اساس حدیث منزلت، مقام خلافت نیز براى حضرت على(علیه السلام) ثابت مى شود. گرچه در موارد متعدد دیگر، پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)این مسأله را به صراحت بیان فرموده اند.
ذکر این موارد به این دلیل است که متوجه باشیم، نصب حضرت على(علیه السلام) به امامت از روى بصیرت بوده است؛ مبادا تصور کنیم چون حضرت على(علیه السلام) پسر عموى پیغمبر(صلى الله علیه وآله) و داماد آن حضرت بود، او را جانشین خود کرد! مسأله بسیار فراتر از اینها است.