در این بحث توجه به این نکته نیز ضرورى است که اگر کسى از مواهب بیشترى برخوردار گردید، تکالیف او نیز با دیگران متفاوت خواهد شد. به همان میزان که خدا به کسى فهم و کمالات بیشترى عطا مى فرماید، تکالیف سنگین ترى نیز بر عهده او مى گذارد. از این رو تکلیف پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)و ائمه اطهار(علیهم السلام) با ما برابر نیست. تکلیف این بزرگواران بسیار سخت تر از سایر انسان ها است. و بر فرض محال، در صورت تخلف، مجازات آنان بسیار سنگین تر خواهد بود. براى نمونه، خداوند در قرآن کریم در جایى خطاب به پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید:
لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئاً قَلِیلاً. إِذاً لَأَذَقْناکَ ضِعْفَ الْحَیاةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ ثُمَّ لا تَجِدُ لَکَ عَلَیْنا نَصِیراً.(اسراء (17)، 74 ـ 75.)
بر اساس آنچه در برخى روایات در شأن نزول این آیات آمده است، اهل طایف قانع شده بودند که مسلمان شده و تابع پیامبر(صلى الله علیه وآله)شوند و در جنگ ها ایشان را یارى و به دستورهاى آن حضرت عمل کنند. آنان در مقابل یکى، دو تقاضا داشتند؛ از جمله این که در نماز از سجده کردن معاف باشند. پیامبر(صلى الله علیه وآله)نزدیک بود به این پیشنهاد تمایل نشان دهد.(1) خداوند در آیه مذکور، در این مورد مى فرماید: اگر اندکى تمایل به ایشان نشان داده بودى، در دنیا تو را دو برابر عذاب کرده و در آخرت نیز تو را دو برابر عذاب مى کردیم و هیچ کس به فریاد تو نمى رسید!
این در حالى است که چنین سخت گیرى و شدتى براى انسان هاى عادى وجود ندارد. هم چنین برخى عبادت ها ـ نظیر نماز شب ـ بر پیغمبر(صلى الله علیه وآله) واجب بود، ولى بر دیگران واجب نبود و نیست.
از این رو هر چند ممکن است کسى به طور تکوینى داراى مزایایى باشد، اما در مقابلِ امتیازاتى از قبیل فهم، شعور، عقل و نورانیت بیشترى که خدا به او داده، تکلیف او نیز بیشتر خواهد بود.
بنابراین در مورد امتیازات تکوینى که خداى متعال به پیامبر، امیرالمؤمنین و ائمه معصومین(علیهم السلام)عنایت کرده، باید به دو نکته توجه داشت: نکته اول این که، گرچه این فضایل غیر اکتسابى است، اما عمل به لوازم آن اختیارى و ارادى است؛ و نکته دوم این که، به تناسب مواهبى که خداوند به این بزرگواران عنایت فرموده است، تکلیف آنها نیز نسبت به افراد عادى بسیار سخت تر است.
برخوردار بودن از چنین مواهبى لوازمى دارد که فرد باید بدان عمل کند و در غیر این صورت به خشم و قهر الهى گرفتار خواهد شد. این گونه نیست که خداوند به فرد یا افرادى تکویناً امتیازاتى بدهد، ولى تکلیف آنها را مساوى دیگران قرار دهد. هر چه رتبه فرد از نظر تکوینى و در اصل خلقت بالاتر باشد درجه مسؤولیت و تکلیف او نیز بیشتر خواهد بود. شاید همین تکلیف و مسؤولیت بسیار سنگین بود که موجب مى شد آن بزرگواران آن گونه به درگاه خداى متعال تضرع و زارى داشته باشند. آرى، گریه ها و ناله هاى آن چنانى على(علیه السلام) در نخلستان هاى مدینه و کوفه بى جهت نبود. آن حضرت به سنگینى بار مسؤولیت خود کاملا واقف بود و از همین رو بود که هر شب تا به صبح عبادت مى کرد و در مناجات هایش عرضه مى داشت: آه مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّریِقِ؛(1) آه که توشه على(علیه السلام)کم است و راه طولانى است!
حتى به حسب موقعیت هاى اجتماعى و نعمت هایى از قبیل آن که نصیب افراد مى شود، تکلیف آنها نیز سنگین تر مى گردد؛ هم چنان که قرآن در مورد همسران پیامبر مى فرماید:
یا نِساءَ النَّبِیِّ مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفاحِشَة مُبَیِّنَة یُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَیْنِ وَ کانَ ذلِکَ عَلَى اللّهِ یَسِیراً. وَ مَنْ یَقْنُتْ مِنْکُنَّ لِلّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَیْنِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً کَرِیماً؛(2)
همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) به حسب موقعیت اجتماعى خود تکالیف خاصى بر عهده داشتند. اگرچه خود آنها از لحاظ ذاتى و تکوینى تفاوتى با دیگران نداشتند، اما از آن جا که همسر پیامبر(صلى الله علیه وآله) شده و در جامعه موقعیتى به دست آورده بودند، خدا به ایشان مى فرماید: به لحاظ این موقعیت، شما مانند دیگران نیستید. اگر تقوا داشته باشید، به شما دو برابر پاداش مى دهم و اگر هم گناه کنید، دو برابر عذاب مى شوید. چون مردم شما را الگوى خود مى دانند و از رفتار خوب و بد شما تبعیت مى کنند، از این رو رسیدن به این موقعیت باعث مى شود که تکلیف شما سنگین تر شود.
1. نهج البلاغه، ترجمه و شرح فیض الاسلام، حکمت 77.
2. احزاب (33)، 30 ـ 31.
و بر همین اساس است که فرموده اند:
«یُغْفَرُ لِلْجاهِلِ سَبْعُونَ ذَنْباً قَبْلَ أَنْ یُغْفَرَ لِلْعالِمِ ذَنْبٌ واحِدٌ؛(1) هفتاد گناه از جاهل (عامى) آمرزیده مى شود قبل از آن که یک گناه از عالم بخشیده شود.
کار نیکو و پسندیده اگر از عالم سر بزند ثواب بیشترى دارد، هم چنان که کار بد و گناه او نیز عذاب بیشترى را در پى خواهد داشت.
هر کس به مقتضاى مواهبى که خدا به او داده است، اگر به درستى از آنها استفاده کند، پاداش خواهد گرفت، هم چنان که اگر از آن مواهب سوءاستفاده کند، گناهش به همان نسبت خواهد بود. این دو (میزان برخوردارى فرد از مواهب تکوینى، و درجه ثواب و عقاب او) با یکدیگر متعادل هستند؛ و این جا است که عدل و حق موضوعیت پیدا مى کند. پیش از آن که از کسى رفتار اختیارى صادر شود، بحثى از عدل و ظلم نیست، بلکه در آن مقام تنها حکمت خدا است که سارى و جارى است و او هر چه صلاح بداند به هر یک از موجودات خواهد داد.
بنابراین برخوردارى امیرالمؤمنین(علیه السلام) از امتیازات و مواهب تکوینى بیشتر، موجب تبعیض و ظلم نیست، بلکه تفاوت و تمایزى است که لازمه خلقت است. خداوند بر ما منّت گذاشته که چنین گوهرهایى را در میان ما انسان ها قرار داده است؛ هم چنان که در زیارت جامعه کبیره خطاب به ائمه اطهار(علیهم السلام) عرض مى کنیم:
شما انوارى بودید که در اطراف عرش الهى حلقه زده بودید و در آن جا خدا را عبادت مى کردید؛ خداوند بر ما منّت گذاشت و شما را به این عالم آورد:
1. بحارالانوار، ج 2، باب 9، روایت 5.
خَلَقَکُمُ اللهُ اَنْواراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقینَ حَتّى مَنَّ عَلَیْنا بِکُمْ فَجَعَلَکُمْ فى بیُوت اَذِنَ اللّهُ اَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ.