سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
در پرتو ولایت
این وبلاگ با موضوع امامت و ولایت حضرت علی علیه السلام با مطالبی از کتاب در پرتوی ولایت آیت الله مصباح یزدی به طور سلسله وار به روز می گردد.
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 97
بازدید دیروز : 3
کل بازدید : 77151
کل یادداشتها ها : 71
خبر مایه


اعطاى فضایل غیر اکتسابى، اقدامى تبعیض آمیز؟

سؤال دیگرى که مطرح شده این است که آیا این نوعى تبعیض نیست که خداى متعال مقامات، فضایل و مواهبى ذاتى و غیر اکتسابى را به امیرالمؤمنین(علیه السلام) و سایر ائمه اطهار(علیهم السلام) عطا فرموده است؟ اساساً چرا خدا به بعضى از بندگانش نعمتى را عطا مى کند در حالى که آن را به بعضى دیگر نمى دهد؟

   براى پاسخ به این شبهه باید به تفاوت معنایى دو واژه «تبعیض» و «تفاوت» توجه کرد. «تبعیض» کارى ناروا و داراى ارزش منفى است، در حالى که هر «تفاوتى» ناپسند نیست؛ براى مثال، اگر معلم در کلاس به یکى از دو شاگردى که مانند هم بوده و به یک اندازه تلاش کرده اند، نمره بالا و به دیگرى نمره پایین بدهد، این کار تبعیض است. یا اگر پدرى بدون دلیل به یکى از فرزندان خود بیش از دیگران محبت کند، بین آنها تبعیض قایل شده و کارى ناپسند انجام داده است. یا اگر کسى که متصدى بیت المال است و باید تسهیلات را به صورت یکسان براى همه مردم فراهم کند، براى فامیل، رفقا و طرفداران حزبى و جناحى خود ویژگى هاى خاصى قایل شود، این کار تبعیض و ناپسند است.

   «تبعیض» در جایى است که با وجود شرایط کاملا یکسان و مساوى همه افراد، براى آنها حقوق و امتیازاتى نامساوى و غیر یکسان در نظر بگیریم. این کار از مصادیق ظلم است؛ اما هر «تفاوتى» ظلم نیست. شاگردى که درس خوانده، در امتحان نمره عالى مى گیرد و شاگردى که درس نخوانده و تنبلى کرده، نمره کم مى گیرد. در این جا بین این دو، تفاوت وجود دارد، اما هیچ کس این تفاوت را تبعیض و ناروا نمى داند.

   خداوند نیز در تکوینیات و اصل آفرینش، بین موجودات تمایزها و تفاوت هایى قایل مى شود. اساساً خلقت عالم بدون چنین تفاوت هایى امکان ندارد. آیا در میان انسان ها دو نفر را مى شناسید که از تمام جهات شبیه یکدیگر باشند؟ هر یک از افراد بشر ویژگى هاى خاص خود را دارند. وجود تمایز میان زن و مرد و میان انسان و سایر حیوانات امرى ضرورى و اجتناب ناپذیر است. سایر حیوانات در خدمت انسان هستند و انسان از آنها به صورت هاى گوناگون استفاده مى کند، اما این هرگز به معناى تبعیض نیست. البته همه این تمایزها و تفاوت ها در عالم تکوین بر اساس علت و حکمت است. خداوندِ حکیم، ترجیحِ بلا مرجِّح نمى دهد؛ بلکه شرایطى موجود مى شود که موجب آمادگى شخص و استعداد یافتن او براى رسیدن به کمالى مى گردد. این که چگونه این شرایط پدید مى آید و خداوند چه نظامى را در عالم برقرار کرده است که استعدادهاى متفاوت در موجودات پدیدار شده و استعداد کمالات خاصى به هر یک از موجودات عطا گردیده، بحثى مفصل را مى طلبد که در این مقال نمى گنجد و از موضوع بحث فعلى ما خارج است. اما به هر حال تفاوت و تمایز در تکوینیات، پایه و اساس خلقت است و اگر چنین نبود کل عالم هستى موجود نمى شد.

   اصولا اعتراض هایى از این قبیل که فرق گذاشتن میان موجودات، و از جمله انسان ها، موجب تضییع حقوق آنها است، و یا این که چرا یک نفر مرد و دیگرى زن خلق شده است، بى جا و بى مبنا است؛ چون هیچ موجودى در اصلِ وجود، حقى بر خدا ندارد. هیچ کس حق ندارد بگوید من مى خواستم مرد یا زن باشم. انسان قبل از خلقت چیزى نبود که بتواند ادعاى حق کند. اگر حقى براى انسان باشد بعد از آفرینش است.

   آرى، پس از آفرینش اگر دو نفر از هر جهت به صورت مساوى کارهاى نیک انجام دادند و در عین حال، خدا میان آن دو فرق بگذارد و یکى را به بهشت و دیگرى را به جهنم ببرد، این تمایز ظلم است و خداوند هرگز چنین نخواهد کرد:

أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کَالْفُجّارِ؛(1) آیا پرهیزکاران را چون پلیدکاران قرار خواهیم داد؟

   به هر حال آنچه در اصل آفرینش مسلّم است این است که هیچ موجودى حقى بر خدا ندارد. خداوند از سر لطف و کرم و بر اساس حکمت و مصلحت، به هر موجود، حظّى از وجود را عطا فرموده است. اساساً تمایز در عالم تکوین مصداق ظلم نیست. البته اگر در خلقت عالم کارى بر خلاف حکمت و مصلحت انجام شود جاى سؤال دارد؛ اما خداوند هرگز بر خلاف حکمت و مصلحت عمل نمى کند. از این رو تمایزاتى که در خلقت موجودات به چشم مى خورد، کاملا مطابق مصلحت و بر اساس حکمت است و نمى توان گفت خداوند بین موجودات تبعیض قایل شده است.

   بنابراین در عالم آفرینش، موجودات با هم تفاوت دارند و خداوند متعال به هر موجود ویژگى هاى خاصى را اعطا مى کند، اما با این کار حق موجودى تضییع نمى شود؛ چون هیچ یک از موجودات، قبل از خلقت حقى بر خدا ندارند و تمامى آنچه در عالم تکوین واقع مى شود تنها بر اساس اقتضاى ذات، حکمت و مصلحت الهى است. پس از خلقت نیز خداوند، خود بر اساس سنّتش حقوقى را براى موجودات و بندگان در نظر مى گیرد؛ نظیر آن جا که مى فرماید:

کانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ؛(روم (30)، 47.) یارى کردن مؤمنان بر ما فرض است.

   یا آن جا که مى فرماید:

کَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ؛(انعام (6)، 12.) رحمت را بر خویشتن واجب گردانیده است.

   یا، مثلا سنّت الهى بر این قرار گرفته که بندگان نیکوکار حق پیدا مى کنند که از خداى متعال پاداش دریافت دارند.

   بنابراین تفاوت و تمایزى که خداوند بین حضرت على(علیه السلام) و سایر بندگان قایل شده است، مانند تفاوتى است که بین یک فرد عادى با یک انسان نابغه وجود دارد. مراتب فهم و استعدادهاى این دو با یکدیگر تفاوت دارد، اما این امر بر اساس مصلحت است و نه ظلم است و نه خلاف حکمت. اگر این مزیت در رفتار اختیارى مؤثر باشد، در این صورت زمینه پیدایش حق فراهم مى شود و اگر انسان از این موهبت خدادادى به طور شایسته استفاده کند، حق دریافت پاداش نیک را از خداوند دارد. در این حال اگر بین او و سایر بندگانى که همانند او از مواهب الهى به خوبى استفاده کرده اند تفاوتى مشاهده شود، مى توان ادعا کرد که خداوند بین آنها تبعیض قایل شده است؛ اما هرگز چنین مسأله اى واقع نخواهد شد.

   پس بین وجود مقدس امیرالمؤمنین(علیه السلام) و سایر ائمه اطهار(علیهم السلام) از یک سو و بقیه انسان ها از سوى دیگر، به طور تکوینى تفاوت هایى وجود دارد، اما این تفاوت ها، خلاف عدالت نیست؛ زیرا از نظر تکوینى براى آن بزرگواران شرایطى حاصل شده که استعداد چنین کمالى را پیدا کرده اند و خداوند مواهب خود را به آنها عطا فرموده است. البته چگونگى حصول این شرایط و استعدادها بحثى مفصّل و پیچیده نیاز دارد که در جاى خود باید به آن پرداخته شود.


ابلیس   




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ