سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
در پرتو ولایت
این وبلاگ با موضوع امامت و ولایت حضرت علی علیه السلام با مطالبی از کتاب در پرتوی ولایت آیت الله مصباح یزدی به طور سلسله وار به روز می گردد.
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 56
بازدید دیروز : 3
کل بازدید : 77110
کل یادداشتها ها : 71
خبر مایه


3. مقام حضرت على(علیه السلام) در آیه «مباهله»

یکى از مهم ترین و روشن ترین آیاتى که بیان کننده فضیلت و مقام والاى حضرت على(علیه السلام) مى باشد آیه مباهله است. این آیه آن حضرت را عِدل و هم سنگ پیامبر(صلى الله علیه وآله)قرار مى دهد. خلاصه داستان مباهله از این قرار است:

   زمانى که دعوت پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در تمام جزیرة العرب گسترش پیدا کرد، آن حضرت با آیاتى که خطابش به اهل کتاب (یهود و نصارى) بود آنها

را به ایمان دعوت کرد؛ آیاتى با این مضمون که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)پیش از این براى شما معرفى شده است و شما او را به خوبى مى شناسید (یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ)(1) و او همان کسى است که حضرت موسى و حضرت عیسى بشارت ظهور او را داده اند ( وَ مُبَشِّراً بِرَسُول یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ)(2). نجران یکى از مناطق جنوب جزیرة العرب و از پایگاه هاى اهل کتاب بود و در آن جا علما و دانشمندان مسیحى فراوانى زندگى مى کردند. هنگامى که این خبر منتشر شد و به نجران رسید، گروهى از علماى نجران براى بحث و مناظره با پیغمبر(صلى الله علیه وآله)به مدینه آمدند. پیامبر(صلى الله علیه وآله)آنان را به حضور پذیرفت و مناظره آغاز شد:

   نجرانیان پرسیدند: شما پسر چه کسى هستى؟

   پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: من پسر عبدالله هستم.

   پس از آن دوباره در مورد پدران چند نفر از پیشینیان سؤال کردند و حضرت پاسخ آنها را دادند. سپس گفتند: عیسى پسر چه کسى بود؟

   چون حضرت عیسى(علیه السلام) پدر نداشت، آنها منتظر بودند که حضرت در جواب این سؤال هم چون خود آنان بگوید عیسى پسر خدا بود. پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) تأملى کرد و بلافاصله آیه اى به این مضمون نازل شد که حضرت عیسى(علیه السلام) مِثل حضرت آدم(علیه السلام)است: إِنَّ مَثَلَ عِیسى عِنْدَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ.(3) اگر هر انسانى باید پدر داشته باشد، پس حضرت آدم نیز باید پدر داشته باشد. اگر حضرت عیسى مادر داشت، حضرت آدم که هیچ یک از پدر و مادر را نداشت؛ اما خداوند حضرت آدم را بدون این که پدر و مادرى در آفرینش او مؤثر باشند خلق کرد:إِنَّ مَثَلَ عِیسى عِنْدَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ.

   با این پاسخ علماى نجران در بحث محکوم شدند؛ اما با این حال حاضر به پذیرش اسلام نشدند و گفتند مباهله مى کنیم. مباهله مراسمى بود که در ادیان سابق نیز شناخته شده بود. زمانى که دو طرف بحث نمى توانستند یکدیگر را قانع کنند، مقابل هم مى ایستادند و به این صورت نفرین مى کردند: «خدایا! هر یک از ما را که بر باطل هستیم با عذاب خود هلاک کن!»

   آنها پیشنهاد مباهله را مطرح کرده و پیغمبر(صلى الله علیه وآله) نیز پذیرفتند و قرار شد چند روز بعد، پس از این که دو یا سه روز روزه گرفتند، براى مباهله حاضر شوند. پس از این که پیامبر این پیشنهاد را پذیرفتند این آیه نازل شد:

فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ؛(1) پس بگو: بیایید پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و خودهامان و خودهاتان را فراخوانیم؛ سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغ گویان قرار دهیم.

   هنگام مباهله، پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) همراه با امیرالمؤمنین(علیه السلام)، فاطمه زهرا(علیها السلام) و امام حسن و امام حسین(علیهما السلام)آمدند. با وجود این که پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) چندین همسر داشتند ـ و در آیه نیز تعبیر «نِساءَنا» آمده است ـ ولى هیچ یک از آنها را با خود نیاوردند، و فقط على بن ابى طالب، فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسین: را با خود همراه کردند. اسقف نجران هنگامى که از دور چهره هاى نورانى آن بزرگواران را دید به نصارى گفت:

من چهره کسانى را مى بینم که اگر از خدا بخواهند کوهى را از جا بکند، خداوند دعاى آنها را مستجاب خواهد کرد. با چنین کسانى مباهله نکنید که آتشى نازل خواهد شد و همه شما در آن خواهید سوخت و تا روز قیامت هیچ نصرانى اى در عالم باقى نخواهد ماند؛ پس برگردید و از این مباهله صرف نظر کنید!

   در نهایت نیز علماى نجران حاضر به مباهله با پیامبر(صلى الله علیه وآله) نشدند و دادن جزیه را پیشنهاد کردند.(1)

   در مورد آیه شریفه مباهله یکى از مباحث این است که بر اساس آنچه در آیه آمده، پیامبر(صلى الله علیه وآله) باید همراه با زنان و فرزندان خود در مباهله شرکت مى کرد. حضرت رسول(صلى الله علیه وآله)به جز حسن و حسین(علیهما السلام)فرزند دیگرى نداشت، بنابراین همراه آوردن آن دو بزرگوار مطابق آیه بود؛ اما چرا با وجود این که در آیه تعبیر «نسائنا» ذکر شده، پیغمبر(صلى الله علیه وآله) هیچ یک از همسرانش را نیاورد و به جاى آنها دختر خود را آورد؟ هم چنین در آیه علاوه بر «ابنائنا» و «نسائنا»، «انفسنا» نیز ذکر شده است، اما چرا پیامبر(صلى الله علیه وآله)علاوه بر خودشان حضرت على(علیه السلام)را نیز با خود آوردند؟ اگر منظور از «انفسنا» شخص پیغمبر(صلى الله علیه وآله)است، آوردن حضرت على(علیه السلام) چه دلیلى داشت؟ اگر مقصود آیه این است که خود پیامبر(صلى الله علیه وآله) همراه با همسران و فرزندانش در مباهله شرکت کند، چرا آن حضرت نه تنها هیچ یک از همسران خود را نیاورد، بلکه حضرت على(علیه السلام) و حضرت فاطمه(علیها السلام) و فرزندان آن دو بزرگوار را براى مباهله آورد؟

1. در مورد داستان مباهله پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) با نمایندگان مسیحیان نجران روایات متعددى وارد شده است. این روایات گرچه همگى در نقل اصل این قضیه مشترکند اما برخى جزئیات این داستان را متفاوت ذکر کرده اند. براى آگاهى بیشتر در این زمینه، براى نمونه، ر.ک: بحارالانوار، ج 21، باب 32.

   روایات فراوانى به این مضمون نقل شده است که این بزرگواران کسانى بودند که دعاى آنها به اجابت مى رسید و اگر آنها دعا مى کردند، اهل باطل نابود مى شدند و فرد دیگرى صلاحیت این کار (حضور در این مباهله) را نداشت. در این میان، حضرت على(علیه السلام)مصداق «انفسنا» است؛ یعنى فقط حضرت على(علیه السلام)است که به منزله جان و نفس پیامبر(صلى الله علیه وآله)است. این فضیلت که احدى با امیرالمؤمنین(علیه السلام) در آن شریک نبوده و نیست، بالاترین مقامى است که پس از پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى توان براى کسى تصور کرد.

   از یکى از علماى بزرگ اهل تسنن سؤال شد کدام یک از صحابه پیغمبر(صلى الله علیه وآله) افضل از دیگران بودند؟ او در جواب، چند نفر از صحابه و خلفا را نام برد بدون این که از حضرت على(علیه السلام) یادى کند. به او گفتند چرا نامى از حضرت على(علیه السلام)نیاوردى؟ پاسخ داد: شما از صحابه سؤال کردید، نه از خود پیغمبر(صلى الله علیه وآله)؛ على(علیه السلام) «نفس النبى» و جان پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود؛ و در ادامه براى شاهد سخن خود آیه مباهله را تلاوت کرد.

   کسى که به منزله جان پیغمبر(صلى الله علیه وآله) است، همان کسى است که نور او و پیغمبر(صلى الله علیه وآله) یکى است. علماى شیعه و سنّى روایات زیادى را با این مضمون نقل کرده اند که پیامبر(صلى الله علیه وآله) و على(علیه السلام) از نور واحدند.(1)

   مناسب است در این جا و در پایان این بحث، از یکى از علماى معاصر که در زمینه اشاعه فرهنگ شیعه خدمت بزرگى انجام داده، یاد کنیم. این بزرگوار مرحوم آقاى «فیروزآبادى(قدس سره)» است که کتابى را به نام «فضایل الخمسه فى صحاح السته» در سه جلد تألیف کرده است. آن مرحوم در این کتاب ابتدا فضایل اهل بیت(علیهم السلام) را از صحاح اهل تسنن نقل کرده و سپس از سایر کتب نیز مطالبى را به آن افزوده است. از جمله مطالبى که ایشان در کتاب خود از صحاح ـ که معتبرترین کتاب هاى روایى اهل تسنن است ـ نقل کرده، روایاتى با این مضمون است که خداوند پیش از خلق حضرت آدم(علیه السلام)، نور پیغمبر(صلى الله علیه وآله) و على(علیه السلام) را آفرید.


ابلیس   




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ